مارال و آراد کوچولو

هفته های پایانی

دیگه تقریباً کارمون و انجام دادیم و منتظر کنجدمون هستیم البته اسم این کنجد فعلاً آراد شده اگه دوباره تغییر نکنه  آخه اسم خواهر جونی تو روز چهارم تولدش تغییر کرد و از ماهک به مارال تبدیل شد . مادرجون و خاله جون رفتن مسافرت که تا قبل از بدنیا اومدن آراد برگردن و پیشمون باشن  این روزا دیگه خیلی برام سخت میگذره همش کمر درد و شکم درد دارم حالا چهارشنبه باید برم دکتر ببینم کی اجازه میده آراد کوچولو بیاد توبغلمون      ...
28 مرداد 1392
1